آرينآرين، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 14 روز سن داره

آرين عزيز من

عكسهاي آتليه

مامان جونم بالاخره عكسات آماده شدن و ديشب گرفتيمشون...كلي شكلك دراورديم تا خوب بايستي و بتونن ازت عكس بگيرن اينم عكسات   ...
12 شهريور 1391

اولين سينما

سلام نفسم.چند روزه پيش با هم رفتيم آتليه كه عكس بندازيم ازت....طبقه بالاي آتليه سينما بود و بزرگ تبليغ فيلم كلاه قرمزي رو كرده بود. بعد از اينكه كارمون تموم شد به خواست شما پسر گلم رفتيم سينما. راستش من اولش خيلي موافق نبودم چون فكر ميكردم اذيت ميكني ولي وقتي ذوقت رو براي رفتن ديدم دلم نيومد بگم نه. خلاصه رفتيم سينما خيلي خوش گذشت فيلم جالبي بود و شما هم كلي ذوق كردي. البته كمي آخراي فيلم خسته شدي و ميگفتي بريم.. بلند شده بودي و تو سالن راه ميرفتي و كلي شيطنت كردي ولي در كل  زياد اذيت نكردي و ما بالاخره بعد از 2 سال و نيم رفتيم سينما!! تو اين مدت به خاطر شما و اينكه كوچيك بودي و حوصلت سر ميرفت نرفتيم سينما. حالا ديگه پسرم بزرگ شده...
12 شهريور 1391

آرين من

سلام قند عسلم برات يه كتاب گرفتم نقاشي با ابرنگ.......كلي ذوق كردي و لذت بردي از نقاشي با ابرنگ اولش بلد نبودي ولي وقتي فهميدي بايد تو آب بزني و بعد نقاشي كني كلي لذت بردي اخه عاشق آب و آب بازي هستي اينم ارين در حال نقاشي الهي قربونت برم با اون دستاي كوچولوت اينم ارين در حال خونه سازي....عاشق خونه سازي هستي مدام ميگي مامان بيا با هم خونه بسازيم.   دوستتتتتتتتتتتت دارم پسرم.....قربون بازي كردنات برم من. ...
8 شهريور 1391

اين روزهاي من و آرين

تقريبا تو خونه جديد جا افتاديم. با بابا هر روز غروب ميريم بيرون و ميگرديم جاهايي كه ازشون خاطره داشتيم و دوباره رفتيم ديديم البته اين بار پسر گلم هم باهامون بود. تو ماه رمضان از طرف شركت بابا دعوت شديم هتل مشيرالممالك خيلي خوب بود و كلي خوش گذشت. اما به پسر گلم فكر كنم نه چون سرما خورده بود و كمي تب داشت.  اينم چند تا از عكساي يزد گرديمون: اينجا غربالبيز مهريز هست. اينجا هم پاركي تو مهريز....ارين در حال اب بازي     ...
3 شهريور 1391
1